تو اگر مقصد خود گم کردی ... خانه دوست همین جاست ، ب&

سلام

این سلام جواب نداره اخوی ؟

وبلاگ رو تو روز 22 رمضان ثبت کردم ... شب قدره ! نباید قدر بدونی ؟
دلتنگ بودم ... این شب ها خیلی فکرم مشغوله ... آره بزرگوار ، مقصد رو گم کرده بودم... خانه ی دوست رو پیدا نمی کردم !!!
تا اینکه ...
نه ، بذار اینجوری برات بگم :
یه چیزی ته تهای قلبم داد کشید حسینننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن ... بی مرام ! من از اول ماه مبارک دارم داد می زنم بیا پیش ما ... نیومدی
شب قدر که شد قدر ندونستی
از اذان صبح هم که رو در و دیوار دارم نشونیمو می نویسم !!! این همه نشونه ! یکمی پایه باش پسر ...

تو این حال و احوال خراباتی بودم که به سرم زد بیام یه چاردیواری بسازم... من و صاحب من ، دوتایی . خلوت کنیم
بقیه هم قدمشون رو چشم ... هرچی بیشتر بهتر ... هم من خوشحال تر می شم ، هم اونی که حواسش به منه که مقصد رو گم نکنم



این وبلاگ رو هم تقدیم می کنم به همه گمشده های عالم ، از آدم تا ... .


خدایا ! گمشدم تو این همه ظلمت و ذلالت ... به راه راست هدایتم کن ...



تاریخ گشایش وبلاگ :
پنجشنبه ، 12 مهر سال 1386 ... ساعت 12:38 ظهر



التماس دعا از همه خواهر و برادرای خودم ... همدیگرو از دعای خیر هم محروم نکنیم